ناب نوشتـه هـای خواندنـی | قسمت 01

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.group.cddarya.net/home 
گروه اینترنتی ایران سان | www.group.cddarya.net/home 

برای مشاهده روی ادامه مطلب کلیک کنید.

ادامه مطلب

نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,ساعت 18:54 توسط امیرحسین فرزاد |

 

چیز های کوچک

همیشه نیاز نیست برای خوشحالی به چیز خیلی بزرگ یا کارهای خیلی متفاوتی فکر کنیم.
فقط کافیست به چیزهای کوچک اطرافمان بیشتر دقت کنیم.                                                         همین نمونه هایی از چیزهای کوچکی که باعث خوشحالی میشوند را ببینید و سایرین را نیز با این خوشحالی سهیم کنید .


 برای مشاهده روی ادامه مطلب کلیک کنید!

ادامه مطلب

نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,ساعت 15:43 توسط امیرحسین فرزاد |

 

جملات الهام بخش برای زندگی بهتر
 
او بی عیب نیست، شما هم همینطور و هر دوی شما هیچگاه کامل نخواهید بود اما اگر او می تواند حداقل یک بار شما را بخنداند، باعث شود دو بار به او فکر کنید، و اگر پذیرفت که یک انسان است و اشتباه می کند، با او بمانید و از جان برایش مایه بگذارید.
او در وصف شما شعر نخواهد سرود، هر لحظه به شما فکر نخواهد کرد، اما بخشی از وجودش را به شما خواهد داد که می داند می توانید آن را بشکنید. به او آزار نرسانید، تغییرش ندهید و بیش از توانش از وی انتظار نداشته باشید. موشکافی نکنید، وقتی خوشحالتان می کند لبخند بزنید.
 وقتی عصبانیتان می کند آرامش خود را حفظ کنید. وقتی نیست دلتنگش شوید. عاشقش باشید. چون آدم کامل وجود ندارد اما همیشه یک نفر هست که با او کامل ترین لحظات را تجربه می کنید.
 
 
جهت مشاهده به ادامه مطلب بروید!

ادامه مطلب

نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,ساعت 15:28 توسط امیرحسین فرزاد |

 سوتی های خنده دار شما 2

 

 

 

این سوتی یکی از دوستان (همکاران)است .معاون مدرسه در ساعت تفریح با دل درد مواجه بود که میکروفون بیسیم هم در دست طبق معمول در حال قدم زدن و مراقبت از دانش آموزان ، اما دل پیچه و نفخ امانش رو بریده بود .به آرامی میره گوشه حیاط وبچه ها رو پراکنده میکنه تا یه کمی راحت بشه ، همانطور که دستهاش پشت سرش بود اطراف رابررسی مجدد و باخیال راحت …میزند غافل از اینکه میکروفون در دستش روشن است ! تصور کنید چهره همکاران را در دفتر مدرسه.
سیدرضا از مشهد


چند وقت پیش داشتیم با دوستام طبق معمول غیبت می کردیم که یکیشون گفت:آره بابادماغ اون دختره فاطمه هم خیلی تو Of courseه.البته منطورش آفساید بود:)
یگانه از تهران


هفته اولی بود که می رفتم دانشگاه با بقل دستیم که اسمش لادن بود دوست شده بودیم سر کلاس استاتیک از من پرسید : تو چیزی میفهمی از حرفای استاد ؟ گفتم آره. گفت : پس چرا من نمی فهمم؟ گفتم: آخه تو نفهمی!!!! از دهنم پرید خیلی خجالت کشیدم ولی همین شد علت صمیمیتمون و سوژه خنده ۴ سال دانشگاه
طوبی از تهران


یه روز با مامانم و داداشم داشتم حرف میزدم وسط حرفام یه چیز دیگه یادم افتاد اومدم حرفمو بزنم قبلش گفتم ببخشید پریدم وسط حرفم….
نسیم از تهران


سال ۸۷ تو یه برج ۲۶ طبقه وارد آسانسور شدیم.درب این آسانسور طبقه بندی بود طبقات زوج درب شرقی باز میشد طبقات فرد درب غربی. ما که وارد آسانسور شدیم رفتیم ۳ نفری به ته آسانسور تکیه دادیم چشمتون روز بد نبینه آسانسور با سرعت رفت بالا یهو دری که ما تکیه داده بودیم باز شد ما هم از همه جا بی خبر داد زدیم آسانسور سقوط کرد همه کسانی که منتظر آسانسور بودن فرار کردن.
بعدش ما از خجالت تا طبقه ۱۳ پیاده رفتیم.

یه همسایه داشتیم اسمش ژاله بود.مامان بزرگم هروقت رد میشد میگفت سلام چاله جان.اخر این ژاله خانم به مامان بزرگم گفت من ژاله هستم باز دید نمیشه گفت بهم بگو عروس.

مامان بزرگ من از اون هفته بهش میگفت چاله عروس سلاممممممممممممممممممممم

مارومیگی اینقدر میخندیدیم که مرگ بر ژاله خانم واجب میشد
محمد جواد از رامیان


شب بود و فکر مرداد همین سال بود که شب با مادرم آمدیم بیرون دیدم دارن کفش می فروشن به مامانم گفتم که بریم ببینیم چه جور کفش هایی داره من به آقاهه گفتم: ببخشید حاج خانوم کفش اندازه من دارین؟
سامان از همدان

 

البته این سوتی مال بابامه . یه روز بابام و داییم می خواستن برن مجلس ختم یکی از فامیلا . همون روز داییم برای جلسه اموزش اعمال حج عمره رفته بود مسجد . بابام از همه جا بی خبر زنگ میزنه به داییم که کدوم مسجدی ، داییم هم آدرس مسجدی رو که توش جلسه بود رو میده . بابام میره داخل و بی سر و صدا میشینه فاتحه می خونه بعد بلند میگه خدا رحمت کنه . مسجد می ترکه از خنده .
راحله از تبریز

 

برای یه مشتری مودم وایمکسشو به لپ تاپش وصل کردمو یه ۱۰ دقیقه داشتم توضیح میدادم که چه طور وصل میشه.
آخر سر گفتم: خوب دیگه(enter) رو می زنی و وصل می شه.
یه لحضه مکث کرد و گفت: ببخشید این اینتر که زدی کدوم یکی یود؟
علی از اهواز

 

دبیرستانی بودم یه دوستی داشتم که همیشه با اون بر میگشتیم خونه جفتمون چادر سر میکردیم خلاصه که همیشه یه خونه ای بود که شیشه ی درش ایینه ای بود ما هم تا بهش میرسیدیم یه نگاه توش میکردیم ببینیم سرو وضعمون درسته تا یه سری تا رسیدیم به اون خونه طبق عادت وایسادیم جلوش همین که خودمونو مرتب میکردیم دیدیم یه صدایی از خونه اومد که اون طرفه مقنعتون پیچ خورده منو دوستم دو تا پا داشتیم دو تا دیگه هم قرض گرفتیم ….. کمی که رد شدیم ترکیدیم از خنده و دفعهی اخر بود این کارو کردیم
یاسمین از تهران

 

زمان دبیرستان تو اکثر کلاسای ادبیات من داوطلب می شدم و درس ها رو میخوندم. به درس رستم و سهراب رسیده بودیم. بعد من با آب و تابو حماسه گونه شعر رو میخوندم که یکی از بیت ها رو اینجوری خوندم، زشاخ گو-زنان بر آمد خروش، دیدم کلاس رفت رو هوا، گفتم مگه چی خوندم، معلم گفت دانشمند اون گوزنه، گوزن
علی از مشهد

 

من در شرکتی کار میکردم روزی رییس شرکت ازم خواست زنگ بزنم شرکت بوش وچیزی ازشون بخوام منم زنگ زدم و بلافاصله: الو سلام ببخشید میتونم با اقای بوش صحبت کنم خیلی جدی که با دیدن قیافه رییس شرکت از خنده ترکیدم
گلاره از ارومیه

 

یه روز مهمون از شهرستان اومد خونمون از قضا به غیر از من هیچ کس خونه نبود. خلاصه مهمونها از اینکه من لام تا کام حرفی نزدم(از خجالت) حوصلشون سر رفت و گفتند میریم بیرون خرید کنیم شب برمیگردیم. از در که میخواستن برن بیرون گفتند ببخشید که مزاحم شدیم منم که اصلا تعارف بلد نیستم هول شدم یه دفه گفتم اشکال نداره.
پارسا از کرج

 

خیر سرم لیسانس کامپیتر دارم. یه بار رفتم یه فلاپی بخرم. وارد مغازه شدم گفتم آقا دیکس کامپیوتر دارید. یه دفعه خودم فهمیدم چه سوتی دادم اما به روی خودم نیاوردم. وقتی داشتم از مغازه بیرون می رفتم صدای ترکیدن صاحب مغازه و دوستاش فضا رو پر کرده بود.
مهرداد از تهران

 

 

شما هم می توانید سوتی های خود را برای ما ارسال کنید تا با نام خودتان منتشر شوند. از دو طریق میتوانید:

 

1.         از طریق ایمیل رو به رو amir.fa2011@yahoo.com

 

2.        از طریق ارسال نظر خصوصی (قسمت نظر دهید) 

 

 

نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1387برچسب:,ساعت 15:22 توسط امیرحسین فرزاد |

 

طولانی‌ ترین شب سال در کشورهای دیگر

 

مجله مهر: یلدا، شب تولد مسیح یا انقلاب زمستانی، نام آخرین روز از پاییز را هر چه که بگذارید وجه اشتراک تمام‌شان مراسمی است که مردم برای زنده نگه‌داشتن طولانی‌ترین شب سال برگزار می‌کنند. شبی که خورشید در بیش‌ترین فاصله از استوا قرار می‌گیرد و در نتیجه زمستان نیمکره شمالی و تابستان نیمکره جنوبی از راه می‌رسد.

 انقلاب زمستانی از هزاران سال قبل تا به حال بهانه برگزاری آئین‌های باستانی بوده است؛ در ایران باستان بهانه شب چله، در میان یهودیان بهانه حنوکا و در میان مسیحیان بهانه جشن کریسمس. اما به جز این آیین‌ها، در فرهنگ هر کشور رسم و رسومی برای زنده نگه داشتن طولانی‌ترین شب سال وجود دارد که فردا شب، وقتی شما پای سفره یلدایتان نشسته‌اید و با انار و خرمالو و دیوان حافظ به استقبال زمستان می‌روید‌، آنها در حال برگزار کردن این رسم و رسوم هستند.

پاکستانی‌ها بر اساس آیین‌های قدیمی شان در شب یلدا به دعا و نیایش می‌پردازند. مردان آیین حمام زمستانی را به جا می‌آورند و در حالی که تکه نانی را در دست گرفته اند روی سرشان آب می‌ریزند. این حمام باید ایستاده انجام شود و از صبح تا بعد از ظهر آخرین روز از پاییز ادامه خواهد داشت. زنان و دختران هم مراسم سنتی حمام را به جا می‌آورند و بعد از این تطهیر مراسم آتش افروزی، جشن و پایکوبی و خوردن غذایی که از شکمبه بز تهیه شده، آغاز می‌شود.

گروه اینترنتی زمونه

مردم شرق آسیا، انقلاب زمستانی‌شان را با مراسم دونگ‌ژی جشن می‌گیرند. مراسمی که در میان ژاپنی‌ها، چینی‌ها، کره‌ای‌ها و مردم فیلیپین و تایلند و ویتنام، یکی از مهم‌ترین مراسم آیینی به حساب می‌آید و از غروب روز آخر پاییز شروع می‌شود. خانواده‌ها در این روز دور هم جمع می‌شوند و غذایی به اسم تانگ یوآن و کوفته برنجی می‌خورند؛ غذاهایی که در فرهنگ شرق آسیایی‌ها، نماد همبستگی و اتحاد خانواده دانسته می‌شوند.

در کره، غذایی به نام سائیلسیم مرسوم است که با برنج و لوبیا قرمز تهیه می‌شود. آنها مایع مخصوصی را در این روز در اطراف خانه خود می‌پاشند تا ارواح خبیث و نیروهای شر را از اطراف شان دور کنند. کاری که شاید منشا آن، افسانه قدیمی چینی‌ها باشد که بر اساس آن در آخرین روز پاییز روح یک شکارچی به خانه روستاییان سرک می‌کشد تا طعمه فصل سرمایش را پیدا کند.

گروه اینترنتی زمونه

ژاپنی‌ها هم در این روز حمام مرکبات می‌گیرند تا نه فقط نیروهای منفی را از خود دور کنند، بلکه در زمستان پیش رو، از سرماخوردگی هم در امان باشند. حمام مرکبات در گذشته به معنی غوطه ور شدن در وان مرکبات بود اما امروزی‌ها اگر قرار باشد این رسم را به جا بیاورند، در وانی حمام می‌کنند که داخل آن چند لیمو و پرتقال را شناور کرده اند.

در اسکاتلند مراسمی به اسم هاگمانی برگذار می‌شود که در آن مراسم «اولین قدم» برگزار می‌شود. رسمی شبیه کاسه زنی نوروز ایرانی‌ها که در آن، یک نفر با موهای بلند و سیاه رنگ در خانه همسایه‌ها می‌رود و از آنها هدیه‌هایی مثل نمک، نان، نوشیدنی، پودینگ میوه، شیرینی و شکلات و... می‌گیرد. هاگمانی از نیمه شب به بعد آغاز می‌شود یکی از مهم‌ترین جشن‌های زمستانی اسکاتلندی‌ها است.

مردم بولیوی، پرو و اکوادور رسم مشترکی در طولانی‌ترین شب سال دارند: طناب پیچ کردن خورشید! آنها به ارتفاعات می‌روند و در مراسمی آیینی وانمود می‌کنند خورشید را به سنگ‌ها بسته اند تا روزها را طولانی‌تر کنند. ارتفاعات ماچوپیچو در اسپانیا یکی از مهم‌ترین نقاط باستانی طناب پیچ کردن خورشید بوده است.

گروه اینترنتی زمونه

اما پرهیجان‌ترین مراسم شاید فستیوالی باشد که در باهاماس، غرب آفریقا، جامائیکا و بخش‌هایی از کارولینا و ویرجینیا برگزار می‌شود. در این فستیوال، مردم با لباس‌های عجیب و غریبی مثل کله گاو، پیکر اسب، شیطان و فرشته و... به خیابان‌ها می‌آیند و موسیقی‌های آیینی شان را می‌نوازند تا به استقبال زمستان بروند.

در روسیه هم مردم طولانی‌ترین شب سال را به دعا و نیایش می‌پردازند و غذای مرسوم شان نان و پنیر و عسل است. آنها با ریسه کشیدن خیابان‌ها و روشن کردن چراغ‌های رنگین، به استقبال زمستان می‌روند و در طولانی‌ترین شب سال‌شان کلوچه‌های خانگی به یکدیگر هدیه می‌دهند.

گروه اینترنتی زمونه
 

آداب و رسوم شب یلدا در ایران هم پیشینه ای دراز دارد. آیینی که یکی از اهداف اصلی اش جمع کردن خانواده در کنار هم است. البته در این چندسال اخیر و همزمانی شب یلدا با ماه های محرم و صفر، در کنار محترم شمردن این ایام، تاکید بر جنبه خانوادگی این آیین کهن بیشتر شده است. موضوعی که در روایات دینی هم با عنوان «صله رحم» از آن یاد شده تا پیوند سنت های ایرانی و اسلامی با هم، رنگ دیگری به یلدای این چندسال بدهد.

نظر فراموش نشه !!!!

نوشته شده در پنج شنبه 30 آذر 1386برچسب:یلدا,ساعت 16:21 توسط امیرحسین فرزاد |

  عکس های فوق العاده دیدنی از غروب زیبای خورشید

 
 

گروه اینـترنتی خورشید - khorshidgroup.org

 

گروه اینـترنتی خورشید - khorshidgroup.org

گروه اینـترنتی خورشید - khorshidgroup.org

گروه اینـترنتی خورشید - khorshidgroup.org

گروه اینـترنتی خورشید - khorshidgroup.org

گروه اینـترنتی خورشید - khorshidgroup.org

گروه اینـترنتی خورشید - khorshidgroup.org

گروه اینـترنتی خورشید - khorshidgroup.org

گروه اینـترنتی خورشید - khorshidgroup.org

گروه اینـترنتی خورشید - khorshidgroup.org

 
 
به علت زیاد بودن تصاویر بقیه مطالب در ادامه مطلب

ادامه مطلب

نوشته شده در شنبه 1 فروردين 0برچسب:,ساعت 15:8 توسط امیرحسین فرزاد |
صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 8 صفحه بعد